۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

تاريخ همواره تكرار مي شود / مروری بر گفتگوی تاریخی شاه با نیوزویک سوم مهر 1357

تصور براين است كه اين روزها و مخصوصا بهمن ماه تداعي گر انقلابي است كه بعد از سپري كردن عمر 30 ساله خود امروز درحال تكرار تاريخ است ناگزير وناخواسته پا جاي پاي رژيمي كه به دست انقلابييونش سرنگون شد مي گذارد، مروري بر گفتگوي تاريخي شاه با نيوزويك در سوم مهر 57 درست  4 ماه قبل از خروجش از ايران براي هميشه مهر تاييدي بر اين باور است كه ديكتاتورها چه قدر شبيه هم هستند .


گزیده ای از گفت و گوی محمدرضاشاه با "پل مارتین" خبرنگار هفته نامه "نیوزویک" – سوم مهر 1357




هفته گذشته محمد رضا شاه پهلوی به امید اینکه خشم صدها هزار نفر گروه مخالف خود را تسکین دهد، اجازه داد که به نحوی بی سابقه مباحثات مجلس آشکارا از طریق تلویزیون پخش شود. مخالفین شاه اما از این برنامه خیلی بیش از خود او استفاده کردند. 9 تن از اعضای مخالف شاه با حرارت زیاد از «جمعه ی سیاه» یاد کردند، روزی که ارتش بیش از صدها نفر از تظاهر کنندگان میدان ژاله تهران را قتل عام کرد. یکی از نمایندگان به نام احمد بنی احمد گفت: «این قتل عام می توانست فقط به فرمان یک دیوانه باشد.» نماینده دیگر یعنی محسن پزشک پور اظهار داشت: «باعث تاسف است که به جای درک نظرات مردم، دولت با شمشیر کشیده با آن ها روبه رو شد.»



محمد رضا شاه پهلوی همچنین در گفت و گوئی با خبرنگار نیوزویک «پل مارتین» شرکت کرد. وقتی که پل مارتین به کاخ تابستانی شاه که منظره تهران کاملا از آن پیداست فرا خوانده شد، شاه ایران را مشوش و و خسته یافت. حتی شاه در یک لحظه از گفتوگو با مصاحب خود سوالی را مطرح کرد و گفت: «من در نظر ندارم از شما جوابی دریافت کنم اما سوالم این است که غرب چه خواهد کرد اگر ایران جهت خویش را عضو کند؟» که مارتین جواب آمادهای برای این سوال نداشت. گزیده ای از این گفت و گو را بخوانید:



*این هفته، هفتهی تقریبا آرامی بود. آیا شما فکر میکنید به کنترلی دائمی بر اوضاع دست یافتهاید؟



- فکر میکنم شخص باید همیشه برای مسائل نامشخص محتاطانه ابراز عقیده کند. هفتهی پیش روز پنجشنبه (16 شهریور) در موقعیت سختی قرار داشتیم و سقوط خیلی نزدیک بود. مردم حدود و قانون را رعایت نمیکردند و کوچکترین توجهی به اخطارهای دولت نداشتند. این حقیقت را باید اعتراف کرد که آنها می توانستند هر چیز را که بخواهد به دست آورند.



*آیا شما احساس کردید که شخصا موقعیت خطرناکی دارید؟



- من هرگز به طوری جدی در این باره فکر نکردهام. ولی دیگر صحبت از مسائل شخصی نیست. مسئله مهم این است که بر سر کشور چه خواهد آمد. نزدیک بود کشور گرفتار هرج و مرج شود.



*آیا در موقعیت ارتش هرگز دچار تردید شدهاید؟



- نه هرگز!



*در باره گزارشهای مربوط به ترک خدمت، تحویل اسلحه و آتش گشودن سربازان به روی یکدیگر چه میگویید؟



- این گفتهها حقیقت ندارد. دو یا سه نفر که دو ماه پیش خرابکار بودند به لباس ارتش در آمده بودند. شما میتوانید همیشه اینطور آدمها را بیابید. این ارتش متشکل از سربازان وظیفه است.



*ولی اگر ارتش برای مدت طولانی وادار به جنگ خیابانی شود، آیا شما میتوانید به وفاداری ارتش اعتماد کنید؟



-اینها سوالاتی است که خودتان هم نمیتوانید جواب صریح به آن بدهید. اگرهای بسیاری وجود دارد، زندگی این است. تاریخ ملتها همین است...من همیشه عقیده دارم که وظائفی هست که باید انجام دهم و عقیدهام هنوز همان است. من برپا خواهم بود تا اینکه زمانم به سر آید. این خوب است یا بد؟ مهمترین نکته همین است که من آن را پوشیده نگاه میدارم.



*بعد چی؟ این مطلب ما را به کجا میرساند؟



- اصلاحات. سعی بر این که بهترین کار را برای سبک کردن مشکلات مردم انجام دهیم. البته ما حتما برنامه فضای باز سیاسی را ادامه خواهیم داد و کشور را برای انتخاب آزاد آینده آماده میسازیم.



*آیا میتوانیم دستگیری وزیران سابق، تجار و کارمندان را علامت این بدانیم که شما قصد دارید مبارزه ضد فساد خود را تا هر کجا پیش رفت ادامه دهید؟



- این طور فکر میکنم. مسلما این افراد به محاکمه کشیده میشوند.



*اگر پای یکی از بستگان شما به میان کشیده شود آیا کار را متوقف میکنید؟



- سه ماه پیش من یک فرمان برای همه افراد خانوادهام صادر کردم و مطمئن هستم فرمانم مورد توجه واقع شده است.



*آنچه که اتفاق افتاد آشکارا برای شما یک شوک بود. آیا شما عظمت و بزرگی مشکل را درک کرده بودید؟ وسعت فساد را میدانستید و بیماریهایی را که باعث این همه نارضاییها شده بود میشناختید؟



- بیپرده بگویم: نه! ولی دقت کنید وقتی ما در باره فساد صحبت میکنیم نباید فراموش کنید که فساد همه جا وجود دارد. ما اکنون در بارهی فساد صحبت میکنیم، زیرا درصددیم آن را ریشهکن سازیم. این بدان معنی نیست که شما مردم مغرب زمین همه فرشته هستید.



*آیا دورنمایی از آشتی با روحانیون را میبینید؟



- اگر آنها قانون اساسی را رعایت کنند چرا نه؟ ولی اگر آنها به قانون شکنی خود ادامه دهند، وضع دیگری پیش می آید.



*آیا درخواست خلع ید و یا مرگ شما متاثرتان میکند؟



- بله و نه. بله، چون این در کشوری اتفاق می افتد که باید دید از کجا حرکت کرده است و به جایی رسیده است که امروز هست. از طرف دیگر من آنهایی را که این فریاد از ایشان برخاست میشناسم. تمام جمعیت نبود که این حرفها را فریاد میکرد. و علاوه بر آن، این اولین بار هم نبود که این حرفها را میشنیدم. قبلا هم در ایالات متحده شنیده بودم.



*شما عوامل خارجی را مسوول حوادث ایران قلمداد کردید. این عوامل چه کسانی هستند؟



- آیا بیانیهی آقای مارشه رهبر حزب کمونیست فرانسه را دیدهاید؟ و همینطور احزاب اسپانیا، ایتالیا، سوئد و دیگران را؟ همه آنها یک زبان دارند و حمایت از این مردمی میکنند که آن شعارها را بالا برده بودند. این دیگر واضح است و همه آن را میدانند. من اسم از جای خاصی نمیبرم، اما این امر وحدت منافع این افراد را نشان میدهد.



*آیا خط مشی سیاسی جیمی کارتر برای پیشرفت حقوق بشر کوششهای شما را در دموکراسی بخشی کمک کرد یا عقب انداخت؟



- ما در همان جهت قدم برداشتیم. ولی من نمیتوانم رابطهی مستقیمی بین حقوق بشر و شعارهایی که فریاد میشد ببینم.



*در یک چنین موقعیتی چرا اجازه دادید صحبت داغ مخالفین ضد دولتی از تلویزیون پخش شود؟



- من فکر میکنم دولت میخواست نشان بدهد که مجلس محل مباحثه است؛ حتی اگر این مباحثه حمله به دولت باشد. خیابان جای مباحثه نیست. این نشان میدهد که ما از یک طرف قانون و نظم داریم و از طرف دیگر سیاست باز.



*از این تغییرات ناگهانی چه درسی آموختید و کشور چه آموخت؟



- آموختم اگر برنامه آزاد سازی باید ادامه یابد، این بهایی است که باید برایش پرداخت.



*هرج و مرج در خیابانها؟



- نه منظورم این است که اگر شما بخواهید دموکراسی به دست آید، باید قانون را در نظر بگیرید. در غیر این صورت چگونه دموکراسی به دست میآید؟ امیدوارم به این معنی نباشد که حکومت نظامی ادامه خواهد یافت. برای 25 سال بود که ما نیازی به حکومت نظامی نداشتیم. من مطمئن هستم که خواهیم توانست قبل از سر آمدن شش ماه حکومت نظامی را ملغی کنیم.


۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

سوتی در شبکه خوزستان :عاقبت زورکی فرستاندن مردم واسه استقبال از دولت کودتا


GREEN POWER-GHODRATE SABZ
سوتی در شبکه خوزستان .. دیدم یه پسری که پوستر تبلیغاتی میر حسین موسوی دست اش هست که پشت سرش احمدی نژاد هست و رو به دوربین این پوستر نشون میده!! ... جالب ترش شبکه خوزستان بار ها نشونش می ده ولی هنوز نفهمیدن چه سوتی میده!!...... عاقبت زورکی فرستاندن مردم واسه استقبال از دولت کودتا

آیت الله بیات زنجانی : اصل ولایت فقیه نه از اصول دین است و نه انکارش کفرآور


شبکه جنبش راه سبز (جرس): آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به سئوال یکی از مقلدان تصریح کرد: اصل ولایت فقیه نه اصل دین است و نه انکارش کفرآور است.

به گزارش جرس، متن این پرسش و پاسخ به نقل از وبسایت رسمی آیت الله بیات زنجانی بدین شرح است:

با سلام محضر مرجع عالی قدر چندی پیش از طرف برخی شعار:" اصل ولایت فقیه جزو اصول دین است "شنیده شده بود وبه کرار هم شبکه های تلوزیونی پخش شد. آیا اصول دین جزو احکام ثانویه است؟آیا میتوان چیزی از آن کم ویا زیاد کرد؟آیا این شعار یک ساختار شکنی نیست؟از نظر اسلام چه حکمی درباره اینان باید در نظر گرفت؟وظیفه ما چیست؟


جواب: با سلام و تحیت ؛ اصل ولایت فقیه امری سیاسی و فقهی و مورد اختلاف بین فقیهان است و اگرچه به نظر صحیح می آید لیکن نه خودش اصل دین و نه انکارش کفرآور و فسق است. کسانی که غیر از این را می گویند نیز اهل بدعت بوده و از باب نهی از منکر باید آنان را طرد کرد و اگر عالمی نیز اینگونه حرف بزند، موجب سلب عدالتش می شود و پشت سر او نمی شود نماز خواند.



۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

استاد ترور شده از جمله حامیان میرحسین موسوی بود





شبکه جنبش راه سبز (جرس) : در حالی که رسانه های وابسته به دولت سعی دارند با اتخاذ ادبیات خاص مسعود علی محمدی دانشمند هسته ای کشورمان را از حامیان دولت محمود احمدی نژاد معرفی کنند، اطلاعات خبرنگار جرس حکایت از آن دارد که این استاد دانشگاه تهران همچون اکثر دانشگاهیان از حامیان جنبش سبز بوده است.

به گزارش جرس، مسعود علی محمدی که امروز صبح در قیطریه و طی یک حادثه تروریستی ترور شد، در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از جمله حامیان میرحسین موسوی بوده است

ترور يک استاد دانشگاه در هاله ای از ابهام

صبح امروز بر اثر انفجار بمبی در قيطريه تهران مسعود علی محمدی، استاد دانشگاه تهران کشته و دو تن از شهروندان مجروح شدند. با ترور اين استاد فيزيک، اخبار و شايعات مختلف و متناقضی چه در سايت های موافق دولت و چه مخالفين آن منتشر شده است. از سويی رسانه های وابسته به دولت سعی دارند مسعود علی محمدی را از حامیان دولت محمود احمدی نژاد معرفی کنند، و از سوی ديگر حاميان جنبش سبز او را از جمله طرفداران ميرحسين موسوی معرفی کرده اند. اما در حالی که امروز صبح طی اطلاعيه ای با امضای "تکاوران تندر - انجمن پادشاهی ايران" مسئوليت اين ترور به عهده گرفته شد؛ پس از چند ساعت اطلاعيه ديگری از "انجمن پادشاهی ايران" و در سايتی ديگر اين خبر را تکذيب و مسئوليت ترور اين استاد دانشگاه را سازمان اطلاعات دانست و آن را "شبيه سازی" و "توطئه جديد سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی عليه تندر و انجمن پادشاهی ايران" خواند

انفجار قيطريه توسط بمب دارای کنترل از راه دور به وقوع پيوست، ايلنا



* هنوز از عوامل اين حادثه اطلاعی در دست نيست
* در ساعت ۷/۳۰ دکتر علی محمدی هنگامی در حال سوار شدن به خودرو خود بود، موتورسيکلتی که در کنار درب منزل وی پارک شده بود، منفجر شد که منجر به کشته شدن و انفجار اتومبيل وی شد

ايلنا:سرپرست معاونت سياسی- امنيتی استانداری تهران جزئيات ترور استاد دانشگاه تهران را تشريح کرد.
صفرعلی براتلو در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، در خصوص جزييات ترور دانشمند هسته‌ای و استاد دانشگاه تهران گفت: در ساعت ۳۰/۷ صبح امروز دکتر علی محمدی هنگامی که اتومبيل خود را از پارکينگ خارج می‌کرد و در حال سوار شدن به خودرو، موتورسيکلتی که در کنار درب منزل وی پارک شده بود، منفجر شد که منجر به کشته شدن و انفجار اتومبيل وی، آسيب رسيدن به اتومبيل‌ همجوار و شکسته شدن شيشه های منازل اطراف شد.
وی با بيان اينکه هنوز از عوامل اين حادثه اطلاعی در دست نيست، در پاسخ به اينکه آيا اين بمب دارای کنترل از راه دور بوده است، تصريح کرد: گزارشات اوليه حاکی از اين موضوع است و تحقيقات ادامه دارد.

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

راهکارهايی جهت خروج از بحران، نامه مهدی کروبی به مردم، سحام نيوز


سحام نيوز: مهدی کروبی در نامه ای به مردم ايران راهکارهای خروج از بحران فعلی را در پنج بند مطرح نمود. به گزارش خبرنگار سحام نيوز، متن کامل اين نامه بدين شرح است:

ملت آزاده وعزادارايران

آنچه در عاشورای حسينی بر اين ملک و ديار رفت، مايه نگرانی و آزردگی هر انسان آزاده و مسلمانی بود؛ آنچه از خشونت عريان به چشم ديديم و آن کشتار بيرحمانه چيزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.خشونت برخی نيروهای حافظ امنيت و ارزان شدن جان آدميزاد بدانجا رسيده است که در ظهر عاشورا در جمهوری اسلامی ايران با خودرو انتظامی ، مردم زير گرفته ميشوند و از بلندی پرتاب می گردند و سينه آنها را هدف گلوله قرار می دهند؛ لابد به آن دليل که از رای خود پرسيده و صدايی برای حق خواهی بوده اند. و با اين حال زبان ها را بسته می خواهند تا صدای دلخراش اين جنايت به گوش ها نرسد. گويی که خدا ناظر بر اين رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسينی رفته را نديده است. و گيريم که همگان را با ارعاب و تهديد به سکوت وادارند اما با فيلمها و تصاويری که جان دادن شيعيان حسينی در روز عاشورا را به تصوير می کشد و تصويری که به نام جمهوری اسلامی برای آيندگان به يادگار خواهد ماند چه می توان کرد؟ به راستی که بر اين ماتم بايد گريست
حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهريزک و خشونت به زنان و دستگيری های فله ای و دادگاههای فرمايشی و ارعاب تئوريزه شده کم بود که دست آقايان به خون مردم در روز عاشورای حسينی نيز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پيش می گيرند مبادا که پس بيافتند. شب عاشورا به حسينيه جماران يورش می برند و با اين حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نيز سخن می گويند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای ديگران صادرمی کنند. مواجب بگيران را به جان مردم می اندازند و مردم را فريب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهيد مظلوم آيت اله بهشتی، قربانی منافقين بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقايان حرمتی نيز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. ديديم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجويان را روانه زندان ساختند.

مردم ايران چه شيعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بيت و مراسم مذهبی در ايران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسيحيان نيز در عاشورای حسينی نذر و نياز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نيز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنين اتهامی بايد در دادگاه صالح رسيدگی ومطابق قوانين کشور مرتکبين مجازات گردند اما آقايان به عينه حرمت عاشورا را شکسته اند و با اين حال مردمی چنين نجيب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار نديده اند که شهيدان ما در عاشورای امسال لباس سياه بر تن داشتند. گناهی را با گناه ديگر می شويند و يک دروغ را با دروغ ديگر تکميل می کنند. گويا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقايان از انديشه ماکياولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسيله را توجيه می کند. دروغ می گويند اما تا به کی؟

همه اينها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهايی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بيايند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسيج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به ميدان بيايند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای يک سناريوی از پيش طراحی شده ديگر بگشايند. معنای همه چيز وارونه شده بود که محارب نيز بر آن افزوده شد. نمی دانستيم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سياسی نيز از نگاه آقايان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسيم مردم به شهروند درجه يک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نيز ناميدند. مرحبا به اين جسارت و بی پروايی!

خدايا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرويی از اسلام و انقلاب بردند و چه ارزان موجبات تنفر مردم از روحانيت را فراهم کردند. خدايا تو شاهد باش که چگونه يک جدال سياسی را به يک جنگ مذهبی تبديل کردند تا بتوانند به نام دين، حق خواهی سياسی مردم را سرکوب کنند. کار ما بدانجا رسيده است که يک گروه سياسی به نام جامعه مدرسين اطلاعيه می دهد و يک مرجع عاليقدر، آيت الله العظمی يوسف صانعی را از مرجعيت سلب می کند. جامعه مدرسين فعلی گويا تصور می کند از همان جايگاهی رفيعی برخوردار است که جامعه مدرسين پيش از انقلاب و در ابتدای انقلاب برخوردار بود. برخی از اعضای تازه به دوران رسيده جامعه مدرسين در غياب اساتيد گرانقدر بر اين خيال خام‌اند که يک مرجع را با يک اطلاعيه می توان از مرجعيت به در کرد. در حکومت اسلامی به مسجد و منزل و مدرسه عالم مجاهد آيت الله علی محمد دستغيب به خاطر اظهار نظری حمله ور ميشوند و مردم را با توسل به زور از مسجد بيرون و خانه خدا را پلمپ می کنند. به نام مذهب، حکومت می کنند و با اين حال چنين آبرو از مذهب می برند.

در اين آشفته بازار اگر چهره ای همچون جناب آقای ميرحسين موسوی نيز نجيبانه پيشنهادهايی را برای عبور از بحران پيشنهاد می کند پاسخ او هتاکی و توهين هايی است که از هر سو سرازير می شود. گويی برخی از دست اندرکاران امور نه تنها تمايلی به آرامش ندارند که نان خود را در تنور بحران و آشوب و سرکوب می بينند و راه توفيق خود در قدرت را صرفا با وجود چنين شرايطی گشوده می يابند و بحران را با بحرانی ديگر پيوند می زنند. حال آنکه خروج از بحران در گرو اجرای کليه اصول قانون اساسی است ؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائيه و اجتناب از سياست در امر قضاوت است؛ همچنان که امام بزرگوار نيز فرمودند “قوه قضائيه قوه ای است مستقل و هيچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد” و “قضات نيز نبايد گوش به هيچ کس بدهند”. ما کجا و توصيه حضرت امام کجا!

آری، عده ای بر اين گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اطلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فريب بر زمين خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعابها و تهديدهای روزافزون، نه تنها مرا در پيمودن مسيری که در پيش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ايمانی که به راه خويش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصيبتی نيز ساخته ام. به نظر اينجانب خروج از بحران دامنگير فعلی توجه به موارد ذيل خواهد بود:

۱- اعتراف و توبه ظالمان و بخشش مردم: آنانی که مسبب مظالم عاشورای حسينی و حوادث پس از انتخابات بوده اند بايد توبه کنند نه آنهايی که برای احقاق رای خود شهيد داده اند. آنهايی بايد توبه کنند که چوب حراج بر ثروت ملی کشور زده اند و از کيسه مردم حاتم بخشی کرده اند و مردم را در فقر و تنگدستی رها کرده اند. آنهايی بايد توبه کنند که افراد بی صلاحيت را تاييد صلاحيت کردند و افراد واجد صلاحيت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختن و برای تغيير رای مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند. آنهايی بايد توبه کنند که دانشجويان را از تحصيل محروم کردند و بی دانشان را بر صدر نشاندند. توبه ظالمان اولين راه بازگشت آرامش به کشور و تسکين دل های داغديده است. مردم ايران اهل زياده خواهی نيستند. توبه کنندگان را که به گناه خود اعتراف کنند خواهند بخشيد اگرچه ظلم آنها را فراموش نخواهند کرد. نه کسی به دنبال انتقام است و نه انتقام گيری درمانی بر ظلمهای رفته بر مردم خواهد بود.

۲- انحرافی که از انقلاب ايران صورت گرفته بايد اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار اين انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح اين انحراف نيز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسيون های بين المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهديم. آزادی مطبوعات و به رسميت شناختن فضای نقد و نقادی ، آزادی زندانيان سياسی و حاکميت حقوق ملت حرکت در مسير اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکيل و هيات منصفه و به صورت غيرعلنی و در فضايی امنيتی و بدون رعايت اصول آيين دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با اين حال دم از انقلاب و جمهوريت و اسلاميت نيز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و اين انحراف تنها با به رسميت شناختن آزاديهای مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد.

۳- پرهيز از خشونت : احيای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار اصلاحات می توان پيش برد. ما معتقد به اصل ولايت فقيه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای ۹۸ درصدی هستيم نه جمهوری اسلامی ای که ارزشی برای رای مردم قائل نيست. بر اين اساس ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غير خشونت آميز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ريلی هستيم که از آن خارج شده است. برای پيش برد مبارزه ای مسالمت آميز نبايد به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمينان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزايش خشونت استقبال می کنند چه آنکه آنها تنها در فضايی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشايند. از اينرو پرهيز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح طلبانه ما بوده است و خواهد بود.

۴- ريشه يابی و علت يابی حوادث اخير: دستگاههای امنيتی بهتر است که به جای پروژه های نخ نما شده و اعتراف گيری های بی حاصل به دنبال ريشه يابی اتفاقات باشند؟ به فرض که مردم معترض رفتاری تندتر از انتظار نيز در روز عاشورا از خود نشان داده باشند بايد به سراغ علت ها رفت نه نتيجه. کلام خداست که ” فرياد توام با تندی را دوست ندارد مگر آنکه فرياد مظلوم باشد”. اگر خشونتی از سوی برخی از مردم سرزده است بايد ديد که چه برخوردی با آن جمعيت ميليونی در بيست و پنجم خرداد که تنها شعارشان سکوت بود صورت گرفت که آنها چنين تغيير مشی داده اند؟ آيا اگر خشونتی از سوی برخی معترضين صورت گرفته باشد نتيجه خشونت برهنه و ظلمی نيست که بر آنها روا شده است؟ دستگاههای امنيتی به جای آنکه در توجيه حوادث و سناريوی ذهنی خود بر دايره بازداشت ها بيافزايند بهتر آن است که ريشه اين مظالم و خشونت ها را شناسايی کنند؛ که از ديدگاه اينجانب ريشه اين اتفاقات و مظالم و عصبانيت مردم نيز به انتخابات رياست جمهوری ۸۴ بر می گردد؛ انتخاباتی که نقطه آغازی در ناديده گرفتن رای و حق مردم بود.

۵- من مهدی کروبی آمادگی خود را برای مناظره با هر نماينده ای از سوی حکومت اعلام می کنم تا مشخص شود که اين انقلاب را چه کسانی به انحراف بردند و مسئول مظالم رفته بر مردم چه افراد و گروه هايی هستند. ما را منافق و فتنه جوی و وابسته به دولتهای غاصب وسلطه جو خوانده اند. شيوه ما البته اين نيست که مخالف خود را منافق و ضدانقلاب و برگشته از اسلام بخوانيم. اما تنها يک مناظره واقعی که مردم نظاره گر مستقيم آن باشند روشن خواهد ساخت چه کسی با حق است و چه کسی بر حق؛ چه کسانی از منافع ملی، عزت و سربلندی مردم بزرگ ايران و آرمان های امام فاصله گرفته و چه کسانی هنوز بر آن آرمان ها پايبند هستند. در اين ميان داوران اصلی مردم خواهند بود و چه داوری بهتر از مردم.

مهدی کروبی
۲۱ دی ماه ۱۳۸۸

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

تداوم بازداشت مادران عزادار در بيمارستان و بازداشتگاه، کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران

(۲۰ دی ۱۳۸۸) به گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، در پی بازداشت ۳۳ نفر از مادران عزادار و حاميان آنان در روز گذشته، ۹ نفر از آنان به بيمارستانهای سجاد و فيروزگر انتقال داده شده وسپس به بازداشتگاه وزرا برده شده اند.
در صبح يکشنبه خانواده ها و حاميان مادران بازداشت شده برای پيگيری و دليل بازداشت آنان به وزرا رفته اما مسئولين هيچ اطلاعاتی به آنها ندادند. در حدود ظهر يک آمبولانس به محوطه بازداشتگاه وزرا وارد شد که نگرانيهای بسياری در مورد سلامتی بازداشت شدگان به وجود آورد، به خصوص اينکه ۹ نفر از آنان روز گذشته بدنبال دستگيری به بيمارستان برده شده بودند
با عدم پاسخگويی مسئولين، تجمعی اعتراضی در مقابل وزرا با دادن شعار "مادران را آزاد کنيد" و "درور بر مادران" شکل گرفت که موجب توقف ترافيک در خيابان شد. ماموران انتظامی با خشونت و ضرب و شتم به تجمع يورش برده و آنان را متفرق کردند. شاهدان عينی سروان علی آل بويه که هر شنبه در پارک لاله برای سرکوب و متفرق کردن مادران عزادار حضور دارد را در جمع مامورينی که به ضرب و شتم تجمع کنندگان پرداخت شناسايی کردند.
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران نگرانيهای جدی خود را در مورد وضعيت مادران زندانی شده ابراز کرد و مقامات ايرانی در بالاترين سطوح را مسئول سلامتی آنان ميداند. کمپين به شدت اين بازداشتهای خودسرانه و غير قانونی را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری مادران و حاميان آنان ميباشد.
اسامی ۲۸ نفر از ۳۳ نفر بازداشت شدگان به شرح زير ميباشد:
طاهره اخشای، زهرا افروز، فاطمه فرهادی،کبرا نجف پور، زهرا عطاب، صديقه شکری، زيبا شکورصديقی، منصوره بهکيش، فريده صحرائی، مليحه صحرائی، طوبی دارالشفای، زری نوجوان، فرشته تعادلی، معصومه عطار، فاطمه رستگار، فاطمه صالحی، نصرت خاکی، ثريا جعفری، مريم حسين قلی زاده، حکيمه شکری، منيژه طاهری، عشرت خبر حسن، محترم کارآمد، ژيلا مهدويان، ليلا سيف اللهی، انسيه بخشای، ايزدی و تبريزی

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

صبح سبز هم فیلتر شد

حاکمیتی که رئیس دولت آن ادعا می کند آزادی های سیاسی و اجتماعی در حد نزدیک به مطلق است "صبح سبز" را هم تحمل نکرد. آن هم با وجود در اختیار داشتن دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی و صدها رسانه دوات ساخته دیگر.
وبلاگ صبح سبز که همچون آئینه ای تمام نما انعکاس دهند اخبار جنبش سبز ایران بود در بدو ظهورش ،در ایران فیلتر شد.
کودتاگران سیاه می توانند صبح سبز را فیلتر کنند اما با طلوع افتاب حقیقت در صبح سبز آزادی ایران چه خواهند کرد ؟
اما نوید می دهیم ما سبز اندیشان ایران زمین در فردای پیروزی که وعده نزدیکی آن به رساترین وجه در کلام وحی جاریست :"نصر من الله و فتح قریب" صدای مخالفمان را فیلتر نخواهیم کرد و همواره قضاوت را به افکار عمومی هم میهنانمان و جهانیان وا خواهیم گذاشت تا سیه روی شود هر که در او غش باشد .

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

میر حسین موسوی همچنان پیش تاز است

دریکی از پستهای قبلی لینکی ارائه شده و خواسته بودیم تا با شرکت در رای گیری  برترین لیدرهای سیاسی جهان به مهندس میر حسین موسوی رای دهید .
شایان ذکر است در هنگام ارسال این لینک نفر 27 جهان در لیست بود که با حمایت سبزها اکنون میر حسین به نفر4 1 ارتقا یافته و طی پیشبینی های به عمل آمده تا ساعات پایانی امشب رهبر محبوبمان میر حسین موسوی را بین 5 رهبر برتر جهان خواهیم دید .

بازداشت شاهدان عينی جنايت خودروی نيروی انتظامی در عاشورای تهران، جرس



شبکه جنبش راه سبز (جرس): طی روزهای اخير پليس تعدادی از شاهدان عينی جنايت خودروهای نيروی انتظامی در زير گرفتن مردم در جريان حوادث عاشورای خونين تهران را دستگير کرده است.

به گزارش جرس، به دنبال انتشار بين المللی صحنه زير گرفتن تظاهرکنندگان عاشورای تهران توسط خودروی نيروی انتظامی و انکار اوليه آن توسط فرمانده نيروی انتظامی سرتيپ پاسدار احمدی مقدم، تلاش فراوانی از سوی حکومت برای پوشاندن اين جنايت هولناک آغاز شده است.

از آنجا که اين جنايت فجيع توسط جمعی از شهروندان تهرانی عينا مشاهده شده، و فيلم هايی از اين فاجعه به طور گسترده در اينترنت و شبکه های تلوزيونی جهانی پخش شد، دستگيری شاهدان عينی واقعه آغاز شده است.

به گزارش خبرنگاران جرس از تهران تاکنون دو نفر از اين شاهدان عينی دستگير شده و به زندان اوين منتقل شده اند. خانواده اين دو شاهد عينی تحت فشار شديد نيروهای امنيتی قرار دارند تا مبادا درباره اتهام فرزاندانشان مصاحبه ای کنند.

کودتا گران بجای دستگيری راننده قاتل، اين احتمال را در ميان مردم تقويت کرده اند که راننده قاتل به امر مافوق اين جنايت را مرتکب شده است، در غير اينصورت بجای دستگيری راننده خودروی نيروی انتظامی، خانه به خانه به دنبال بازداشت و ساکت کردن شاهدان عينی جنايت برنمی آمدند.

شاهدان عينی جنايت نيز به شدت تحت فشار قرار دارند تا بر خلاف واقع اقرار کنند که چيزی نديده اند و زير گرفتن تظاهرکنندگان عاشورای حسينی توسط خودروی نيروی انتظامی کذب محض و انتشار آن نشر اکاذيب است

رضا دقتی‌، "لسی"، جايزه مهم و معتبر عکاسی را دريافت کرد، دقتی جايزه خود را به مردم ايران و ندا آقاسلطان تقديم کرد



رضا دقتی‌، عکاس و خبرنگار بين المللی ايرانی‌ طی مراسم باشکوهی‌ در تالار تئاتر مرکزی لينکلن، در شهر نيويورک جايزه ی مهم و معتبر "لسی" را دريافت کرد. اين جايزه همه ساله در بخش‌های مختلف عکاسی‌ به بزرگترين عکاسان جهان تعلق می‌گيرد
داگلاس کيرکلند که در سال ۲۰۰۳ ميهمان افتخاری اين مراسم بود، در مورد اهميت اين جايزه چنين گفت: همانطور که صنعت سينما جايزه ی اسکار دارد، جامعه ی عکاسی "لسی" را دارد

رضا دقتی‌ در زمان دريافت اين جايزه چنين گفت:
جايزه ها و پاداش‌ها هر چند چيز کوچکی هستند اما به معنای قدردانی از زحمات است و اين قدردانی گرانبهاست. در کلمه "لسی" لغت لاتين نور نهفته است، نوری که شريک بی‌ همتای عکاس است تا به کمک آن قادر به ثبت لحظه‌ها شود. دراين لحظه، در حضور شما که به جرات می‌توانم بگويم يکی از بزرگترين و مهمترين گروه دنيای عکاسی‌ هستيد، هنگامی که اين جايزه را در دست گرفتم بلافاصله ذهنم متوجه همه دوستان و همکارانم شد. خصوصاً کسانی‌ که زندگيشان را نه تنها وقف بلکه قربانی ميکنند تا شاهد وقايع مهم دنيای ما باشند
حضار گرامی‌؛
ما صدای کسانی‌ هستيم که بی‌ صدايند، ما اينجا هستيم تا جهان چشمانش را به روی دردها و جنگ‌ها نبندد. من اين جايزه را به کسانی‌ تقديم می‌کنم که در نبرد برای جهانی‌ بهتر حتی از ادا کردن جان خود نيز دريغ نکردند. همچنين اين جايزه را به شهروندان ايرانی‌ تقديم می‌کنم، مبارزين بی‌ نام و نشان راه آزادی که توانستند از طريق تلفنهای همراه‌شان تصويرهايی را به عنوان سند و مدرک ثبت کنند. با احترام ويژه به يک صدا که در ايران خاموش شد، چه را که تصميم گرفته بود در راه آزادی و عدالت قدم بردارد. زن جوانی که تصوير مرگش تمامی‌ صفحه‌ها را تسخير کرد، او نامش ندا بود، تقديم به ندا!


'به سوی خودروی حامل کروبی تیراندازی شد'



در جریان تجمع گروهی از هواداران دولت در مخالفت با حضور مهدی کروبی در قزوین به سوی اتومبیل حامل وی تیراندازی شد.

روز جمعه، 8 ژانویه (18 دی)، سایت پارلمان نیوز، متعلق به فراکسیون خط امام مجلس، به نقل از سحام نیوز، سایت حزب اعتماد ملی، گزارش کرد که در تجمع هواداران دولت علیه حضور مهدی کروبی، دبیرکل حزب و از رهبران اصلی مخالفان دولت در قزوین، خودروی آقای کروبی هدف اصابت گلوله قرار گرفت.

این حادثه شامگاه پنجشنبه و هنگام خروج مهدی کروبی از منزل محل اقامت او در قزوین روی داد اما به آقای کروبی آسیبی نرسید.

در این گزارش مشخص نیست که عامل تیراندازی چه کسی بوده و آیا ماموران امنیتی که در محل حضور داشتند اقدامی برای دستگیری این شخص به عمل آورده اند یا نه.

پیشتر سایت سحام نیوز گزارش کرده بود که روز گذشته، مهدی کروبی برای شرکت در مراسم عزاداری محرم در نظر داشت وارد منزل ناصر قوامی، از نمایندگان اصلاح طلب دوره ششم مجلس، شود اما "تعداد زیادی جمعیت سازماندهی شده با هجوم" به این محل، از ورود آقای کروبی جلوگیری کردند.

آقای کروبی به دعوت ناصر قوامی، که ریاست ستاد انتخاباتی او در قزوین را هم بر عهده داشت، برای شرکت در مراسم عزاداری به قزوین سفر کرده بود.

در پی این واقعه، آقای کروبی برای انجام ملاقات ها و اقامت عازم محل دیگری در قزوین شد اما، به نوشته سحام نیوز، جمعیتی حدود پانصد نفر به این محل آمدند و بازهم مانع از ورود آقای کروبی به این مکان شدند و به گزارش پارلمان نیوز، آقای کروبی ناگزیر برای استراحت و اقامت به خانه یکی از اقوام آقای قوامی رفت.

در این زمان، جمعیتی بالغ بر پانصد نفر این خانه را در محاصره می گیرند و به پرتاب سنگ و آجر به سوی آن مبادرت می ورزند و حادثه تیراندازی پس از خروج آقای کروبی از این محل و سوار شدن به اتومبیل او روی می دهد.

سحام نیوز در گزارش های قبلی خود یادآور شده بود که "از چند روز پیش، عده ای در جهت ملتهب نمودن اوضاع، با ارسال پیامک و انتشار خبر در رسانه های داخلی استان، نسبت به حضور مهدی کروبی در این شهر هشدار داده بودند.

گزارش تجمع مخالفان مهدی کروبی در قزوین از روز گذشته در خبرگزاری فارس، که از دولت محمود احمدی نژاد حمایت می کند، منعکس شده است.

براساس این گزارش ها، آقای کروبی در نظر داشت شامگاه پنجشنبه در مراسم عزاداری در منزل آقای قوامی سخنرانی کند اما گروهی از مخالفان وی در برابر این محل اجتماع کردند و مانع از حضور او شدند.

عزت الله انتظامی و اصغر فرهادی داوری جشنواره فیلم فجر را رد کردند



شبکه جنبش راه سز (جرس): در روزهای گذشته اخباری مبنی بر حضور عزتالله انتظامی در هیات داوری جشنواره فیلم فجر منتشر شد؛ اما انتظامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ این خبر را تكذیب كرد.

از سوی دیگر کارگردان فیلم سینمایی «درباره الی» داوری در بخش مسابقه سینمای ایران بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را رد کرد.

به گزارش خبرآنلاین، شنیدهها حاکی از این است که پیشنهاد داوری این دوره از جشنواره با اصغر فرهادی، کارگردان فیلمهایی چون «درباره الی»، «چهارشنبه سوری»، «شهر زیبا» و «رقص در غبار» مطرح شده و این کارگردان از پذیرش این مسئولیت خودداری کرده است

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

در انتخاب برترین لیدرهای جهان شرکت کرده و به میرحسین موسوی رای بدهید



http://www.whopopular.com/Mousavi این آدرس سایت جالبیست که موضوعش رای گیری در مورد افرادیست که به انها علاقه دارید .
نام میر حسین موسوی اینبار در این سایت دربین رهبران سیاسی جهان و ایران خودنمایی می کند .
با کلیک روی لینک ارائه شده به مهندس موسوی رای دهیم و بار دیگر نشان دهیم که ما بیشماریم.

طنز / صحیح است صحیح است !

اعتماد- ابراهیم رها : در اين دو روز علت غيبت من تنبلي نبود. من نوشته بودم اما... فقط نوشته بودم، پس از طرح ميرحسين و نامه محسن رضايي، اوضاع از طرف اصولگرايان قورمه سبزي تر شد، يعني رسايي (که علاقه وافري به حضور در ستون من دارد) گفته «عالم سياست اخلاق محسن رضايي را عوض کرده». بله، البته من اعتقاد دارم عالم سياست هم عاجز است از عوض کردن اخلاق رسايي. اساساً بعضي ها، خيلي اخلاق شان دست خودشان نيست از اين رو در هيچ عالمي عوض نمي شوند. من يک دوستي دارم همين طوري است.




در همين راستا (سبزي پلو را نمي گويم، نامه رضايي و طرح ميرحسين موسوي را مي گويم) موسي قرباني گفته موسوي بديهيات در حال اجراي کشور را مطرح کرده. حرف قرباني درست است فقط اسم آن کشور را از قلم انداخته اگر لطف کند دفعه بعد به نام کشور مورد نظر هم اشاره کند ممنون خواهيم شد،



در اين ميان (ميان سبزي پلو نه، ميان ماجرا) محمود احمدي بيغش گفته «موسوي ديگر يک متهم نيست، يک مجرم است.» ما ضمن تبريک به محمود احمدي بيغش به مناسبت قاضي القضاتي کشور از جانشيني بي سروصداي وي به جاي صادق لاريجاني ابراز تعجب مي کنيم، راستي بيغش کي قاضي شدي؟ چه بي سروصدا، بعد مي گذاريد برنج خوب دم بکشد و مي بينيد روح الله حسينيان هم در اين باره چيزهايي گفته. خيلي سخت نگيريد او معمولاً در هر باره يي چيزهايي مي گويد.



براي طعم مناسب تر سبزي پلو امروز ما داود احمدي نژاد معروض داشته «دشمن با اينترنت و ايزو و استاندارد به جنگ ما آمده است.» صحيح است، صحيح است. هيچ دقت کردين اين داودشون هم خوبه ها، اساساً ما هر چه مي کشيم از اين استاندارد مي کشيم. خيلي چيز کج و قراضه يي است. من تحقيق کردم با MI5 و موساد و يک کمي هم با سيا ارتباط دارد. سرتيم ارتباطي اينها هم اينترنت است که از راه هاي ارتباطي نفر به نفر براي سمپات گيري اقدام مي کند. اخيراً عنصر معلوم الحال و فاسدالاخلاقي به نام ايزو هم به اين تيم ملعون اضافه شده که با اين افشاگري داودشون همگي لو رفتند. چه خوب است که همين الان و پيش از هر اقدامي با عناصر مشکوک ديگري همچون اس ام اس، تلفن، برق، چرخ، آتش و... ساير نمادهاي پيشرفت و تمدن برخورد اساسي صورت گيرد تا ديگر دشمن به کمک آنها هي زرپ و زرپ به جنگ ما نيايد. خب سبزي پلو آماده شد. نوش جان.


۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

ارتباط احمدی نژاد ومتکی با بنیادهای برانداز

شبکه جنبش راه سبز (جرس): معاون خارجی وزارت اطلاعات روز دوشنبه فهرست 62 رسانه و بنیادی را اعلام کرد که به گفته او دست اندکار «جنگ نرم» هستند. به گفته این مقام عالی رتبه اطلاعاتی هرگونه همکاری و ارتباط با این نهادها ممنوع و در حکم «همکاری با سازمان‌های برانداز بیگانه محسوب می‌شود.»
به گزارش هم میهن نیوز، این مقام امنیتی دولت دهم تاکید کرد: هرگونه ارتباط، عقد قرارداد و اخذ امکانات از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی که به نوعی رابطه استخدامی با دولت دارند یا از بودجه عمومی دولت استفاده می‌نمایند، با این بنیادها و سازمان‌های خارجی ممنوع می‌باشد.

در این فهرست طولانی، علاوه بر رسانه هایی مانند رادیو فردا، بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو زمانه و ... نام «شواری روابط خارجی آمریکا» نیز به چشم می خورد.
شورای روابط خارجی آمریکا، سازمانی غیر دولتی است که در سال 1921 تاسیس شده و دفتر اصلی آن در نیویورک قرار دارد. این شورا را عده ای از بانک داران، حقوقدانان و بازرگانان ایجاد کرده اند تا به گفته خود «ارتباط آمریکا را با جهان حفظ کنند.» این شورا اکنون وظیفه خود را که «ایجاد درک بهتر جهانی نسبت به سیاست خارجی پیش روی آمریکا و سایر دولت ها» اعلام کرده است.
صرفنظر از درستی یا نادرستی ادعای مطرح شده، نکته تامل برانگیز این است که مقام ارشد امنیتی دولت دهم نام بنیادی را در فهرست ممنوعه و درگیر در «جنگ نرم» گنجانده و هرگونه ارتباط با آن را از صادیق «براندازی» اعلام کرده است که دست کم دو تن از اعضای همین دولت، از جمله محمود احمدی نژاد آشکارا در جلسات آن حاضر شده و با اعضای آن به گفتگو نشسته اند.
محمود احمدی نژاد در مهر ماه سال 85 در کنفرانس مطبوعاتی در نیویروک اعلام کرد «در جلسه‏ای که با شورای روابط خارجی آمریکا داشتیم در محل اقامتمان، من دیدم، آنها هم خیلی دلسوزی می‏کنند برای ملت ایران....»
همچنین سه سال پس از آن در مهر 88 سایت اینترنتی شورای روابط خارجی آمریکا متن مصاحبه ای را منتشر کرد که توسط یکی از کارکنان این شورا با منوچهر متکی انجام شده بود. انجام مصاحبه یاد شده هیچ گاه از سوی وزیر امور خارجه دولت نهم و دهم تکذیب نشد.
این در حالی است معاون وزیر اطلاعات می گوید: «هرگونه ارتباط توسط افراد حقیقی و حقوقی با این موسسات و بنیادها ممنوع است.»
در این میان نباید از یاد برد که بنابر نص اصل 107 قانون اساسی حتا «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.»
بنابر این اصل قانون اساسی، هنگامی که رهبری نظام در برابر قانون با دیگر ایرانیان برابر است، به طریق اولی، رییس دولت و وزیران او نیز به هیچ وجه فراتر از قانون و مصون از بازخواست نیستند.
شایسته است در صورتی که مقامات امنیتی همچنان مصر هستند که اعلام رسانه ها و بنیادهای مشمول جنگ نرم و براندازی، از مجراهای قانونی و به دور از ملاحظات سیاسی صورت گرفته است، نخست قانون را در مورد اعضای ارشد دولت جاری و ساری ساخته و آن ها را به جرم ارتباط با «موسسات برانداز» به دادگاه معرفی کنند.

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

زهرا رهنورد “مصائب زنان پس از انتخابات دهم” را روایت می کند


شبکه جنبش راه سبز (جرس)گزارش داد: زهرا رهنورد استاد دانشگاه در روایتی خواندنی از رنجهای زنان ایرانی می پرسد: چرا نباید فهرست سرفرازی و سعادت زنان را احصا کنیم و چرا نباید فهرست آشکار مصائب زنان را در معرض قرائت وجدانها قرار دهیم؟ آیا این یک بازگشت نیست؟" همراه میر حسین موسوی در جنبش سبز ملت ایران، در این روایت، از ظلم بی نظیری که بر زن ایرانی می رود به شدت انتقاد می کند:



مصائب زنان پس از انتخابات دهم

امروز پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، فهرستی از مصائب پیش روی ملت است
که بخشی از آن مربوط به زنان است.

در تمام طول تاریخ، هنگام لشگرکشی­ها، کودتاها، و جنگ­ها و هنگامی که
نظام­ها پا از ساحت عدل بیرون نهاده و با تاکتیکِ شکستن و زدن و و بستن و
شکنجه و زندان، به استراتژی تداوم اقتدار خود دوام بخشیده­اند، اگرچه مرد
و زن و پیر و جوان و بزرگ و کوچک را از ترور و ارعاب و وحشت بهره­مند
کرده­اند، اما پیوسته، مصائب زنان مضاعف بوده است.

هنگامی که فهرست رنجهای زنان را مرور می­کنم از نوعی بی­چشم و رویی و
حق­ناشناسی که خاص خودکامگی­ها است متأثر می­شوم. آیا جمهوری اسلامی
فراموش کرده که سی سال پیش برای تحقق همین نظام، زنان پیشوا و پیشتاز
بوده­اند، و از تقدیم جان و مال و آبروی خود دریغ نورزیدند؟ آیا فراموش
کرده­ایم که در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس زنان با شجاعت زینب­وار همسر و
فرزندان را روانة جبهه­ها کردند تا وجبی از خاک ایران به تاراج بیگانه
نرود؟ و متأسفانه همانها، امروز از بلاکشان و دردی­کشان جام زهر جفا
هستند...

چرا نباید فهرست سرفرازی و سعادت زنان را احصا کنیم و چرا نباید فهرست
آشکار مصائب زنان را در معرض قرائت وجدانها قرار دهیم؟ آیا این یک بازگشت
نیست؟

-         رنجنامه بانوان بیت شهید دستغیب چه واقعه­ای را به یادمان
می­آورد؟ پنهان کردن دختران در کنج صندوق­خانه­ها (بخوانید خیمه­ها) دور
از گزمه­ها و شحنه­های مست، سرِ شکسته و خون­آلود جوانان و ... بستن درِ
مسجدی در شیراز؛ کدام را باید گفت؟ گیرم نه برای 800 سال سابقه اخلاص و
ایمان و فداکاری خاندان دستغیب بلکه برای کندن خلخال از پای یک زن یهودی،
آیا نباید شکوه کرد و گریست و پاسخی مناسب­تر از اشک و شکوه براه انداخت؟

اما فهرست مصائب ادامه دارد.

-         زنان زندانی؛ زنانی که گناهی جز آزادی­خواهی و حق­جویی
نداشته­اند. بیاد آوریم در واقعه کربلا فجایع زیاد بود، اما زنان را
زندان نکردند. تجاوز و شکنجه­­ها جای خود را دارد. این هتک آبروی یک نظام
است که زنان که را سمبل رأفت و شفقت و قداست یک ملّتند، به زندان
بیافکند.

-         زنانی نمی­دانند در مقابل اشک چشمان فرزندان به دور از پدر، چه
پاسخی بدهند.

-         زنانی نمی­دانند به ضجّه­های سوزناک «بابا، بابا»ی فرزندان
یتیم خود چگونه باید بگویند «بگذار دلت تنگ و تنگتر شود، اما دیگر بابایت
را نخواهی دید، چون او را از پل پرت کرده­اند، زیر ماشین کشته­اند، یا به
تیر جفا قلب پر از مهرش را سوراخ سوراخ کرده­اند»؛ مثل سید علی موسوی
حبیبی.

اما زنان از این پس باید شاهد یک نقاب نیز باشند: نقاب حفظ کیان خانواده؛
با محتوی نابودی خانواده؛ با قانونی به نام تعدد زوجات که بنا به نظر
آیت­الله العظمی صانعی، بدون رضایت و اجازه زن، جرم و حرام است، و تنها
شرطی که گذاشته­اند فقط و فقط رضایت زن نخست است. بگذریم از این که در
جوامع مدرن امروزی فردیت­های انسانی زن و مرد به طور طبیعی زمینه‌های
چنین اجازه­ای را نیز به صفر رسانده، و البته در جوامع امروزی برای
عشرت­طلبان نیز لازم نیست جواز شرعی صادر شود.

اما نهایتاً باید گفت دست­مریزاد، چقدر خوب قدردان زنان شکوهمند ایران بوده­اید!!

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

نامه سرگشاده اساتید دانشکده فنی تهران به رهبر جمهوری اسلامی

متن کامل نامه اساتید دانشکده فنی دانشگاه تهران به رهبر جمهوری اسلامی و اسامی امضا کنندگان این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالي
حضرت آيت اله خامنه اي، مقام معظم رهبري جمهوري اسلامي ايران
با سلام و احترام، جريانات و حوادث بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري، موجب تأسف و نگراني كليه علاقه مندان به اسلام وايران گشته است. امضاءكنندگان اين نامه از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران و خود از علاقه مندان به انقلاب و ميهن بوده و بيشتر ايام جواني خويش را صرف خدمت به تمدن ، فرهنگ، دانش و اعتلاي اين مرز و بوم نموده و بعضي نيز از طلايه داران انقلاب اسلامي بوده اند . لذا بر اساس فرمايش مولايمان "كلكم راع و كلكم مسئول" بر آنان سخت ناگوار است كه بنشينند و تماشاگر مصائب و مسائلي باشند كه خداي ناكرده ممكن است موجب پرپرشدن غنچه هاي اميد اين مملكت و بر باد رفتن تمامي فرصتها و زحمات ساليان دراز و رشادتها و مردانگي نسلهاي اين مرز و بوم گردد . دليل اينكه اين جمع خدمتگزار مصدع اوقات حضرتعالي ميشود اين است كه متأسفانه در مجموعِ مسئولين دولتي و قواي ديگر توان و پتانسيل لازم براي حل ريشهاي مشكلات حاضر را نمي بينيم . نيت تمام امضاء كنندگان اين نامه چيزي جز اصلاح امور مملكت و دين و دنياي مردم نيست و انتظار داريم كه اين نامه هم از اين منظر نگريسته شود. مطلبي كه كام همه دوستداران اسلام و مملكت را تلخ كرده است برخوردهاي خشن و فراقانوني، خصوصاً با دانشگاهيان، دانشجويان و فرهيختگان اين مرز و بوم است . مسلماً حمله هاي شبانه به خوابگاه، مأمن، مأوا و محل زندگي دانشجوي بي پناه و يورش روزانه به آنان در صحن دانشگاه، محل تحصيل علم و پژوهش، نه نشان قدرت و صلابت نظام است و نه ضرب و شتم و زندان دسته جمعي آنان زيبنده اسلاميت و جمهوريت نظام . متأسفانه عليرغم تأكيدات جنابعالي و تمام قولهاي مسئولين، آمران و مسببان واقعه هنوز محاكمه و به مردم معرفي نشدهاند و اين دانشجويان هستند كه هر روز به بهانهاي دستگير و زنداني ميشوند و يا مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند . حق ميدهيد كه براي دانشجويان بسيار سخت است كه در چنين شرايط ناگوار دعوت اساتيد به بحث، درس و تحقيق را با طيب خاطر و راحتي اجابت كنند.

سالگرد 16 آذر همه ساله پس از انقلاب در جامعه ما بدون هيچ تنشي برگزار مي شد. اما امسال چه كساني و از چه مي ترسيدند كه چنين بر پيكر دانشگاه تاخت و تاز كردند و نمايش فتح صحن آنرا غرور آميز ترسيم نمودند ! در روز 16 و 17 آذر امسال چند هزار نفر كه برخي از آنها مسلح به سلاحهاي سرد، اسپري گاز فلفل و گاز اشك آور بودند به داخل دانشگاه وارد شده و طي دو روزمتوالي دانشگاه را كه محيط علم و انديشه است به صحنه اغتشاشات و نمايش هاي خود تبديل نمودند.

هنوز براي ما باور اين امر بسيار سخت است كه در نظام جمهوري اسلامي ممكن است عده اي با عده و تجهيزات فراوان و با هماهنگي به داخل دانشگاه لشكركشي كنند و دو روز متوالي به ضرب و شتم دانشجويان، فرزندان پاك اين آب و خاك، تخريب اموال عمومي و توهين به اساتيد بپردازند و مهد مهندسي كشور را بي حرمت نمايند . متأسفانه كه همه اينها به بهانه پاسداري از اسلام و ولايت انجام ميگيرد و متأسفانه هيچ فرد و نهادي مسئوليت آن را نمي پذيرد .

درخواست ما اين است كه مسئولين امر و خصوصاً حضرتعالي ترتيبي اتخاذ فرمائيد كه خداي ناكرده اين حوادث تبديل به سوژهاي در دست رسانه هاي صهيونيستي و معاند نگردد كه جمهوري اسلامي را مخالف علم و دانشگاه جلوه دهند، خصوصاً آنكه در اين جو نامناسب و غيرشفاف شايعه تدارك و هماهنگي حضور عناصر غير دانشگاهي و مهاجم در روزهاي 16 و 17 آذر 1388 در دانشگاه توسط نهادي منتسب به جنابعالي در همه سطوح دانشگاه پخش شده است.

به گمان امضاءكنندگان اين نامه علاج درد اين است كه تمام مقامات و كارگزاران نظام همه اعضاي ملت را جدا از گرايشات سياسي در عمل بعنوان اعضاي يك پيكره ببينند و صداي همه آنان را بشنوند و حقوق ملت را، كه مصرّح در قانون اساسي جمهوري اسلامي است، و آزاديهاي قانوني آنان را به يكسان پاسدار باشند. به اعتقاد ما برخوردهاي خشن با جامعة علمي و ادامه بازداشت اهل علم و دانشگاهيان به صلاح مملكت نيست . بنابراين ازجنابعالي تقاضا داريم، دستور فرمائيد كه صحن مقدس دانشگاه از تمامي نيروهاي غيردانشگاهي عاري گشته و با عذرخواهي مسئولين امر و پيگرد قانوني مسببين اين غائله ها و آزادي همه دستگيرشدگان دانشگاهي از همة اقشار و گروههاي دانشجوئي دلجوئي گردد.

اميد است كه با انجام اين اقدامات، پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران كه بر اساس معيارهاي جهاني در ميان دانشگاههاي برتردنيا قرار گرفته و بالاترين رتبه در ميان دانشگاههاي كشور را با تكيه بر قدمت، تجربه، نخبگان خود و تلاشهاي مستمر چند ساله اخيركسب نموده است، به همراه ديگر دانشگاهها و مراكز علمي كشور به رشد بالنده خود ادامه داده و منشاء خدمات بيشتر به ميهن اسلامي گردد.
با تشكر و احترام
جمعي از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني
دانشگاه تهران
1. آرائی، عليرضا استاديار دانشكده مهندسي مكانيك
2. آسائي، بهزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
3. ابري نيا، كارن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
4. اسكندري قادي، مرتضي استاديار دانشكده علوم پايه
5. اشجعي، مهدي استاد دانشكده مهندسي مكانيك
6. اصل سليماني، ابراهيم استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
7. افشارنيا، سعيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
8. افضلي كوشا، علي استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
9. باباخاني، علي استاديار دانشكده علوم پايه
10. بديعي، پيمان استاديار دانشكده مهندسي عمران
11. بشارتي گيوي، محمدكاظم دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
12. بني هاشمي، محمدعلي استاديار دانشكده مهندسي عمران
13. بهمنيار، حسين استاد دانشكده مهندسي شيمي
14. پنجه شاهي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي شيمي
15. تابش، مسعود دانشيار دانشكده مهندسي عمران
16. تقي ياره، فتانه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
17. تيمورنژاد، جمال مربي دانشكده مهندسي مكانيك
18. جعفري، احمد استاديار دانشكده مهندسي معدن
19. حائري يزدي، محمد رضا دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
20. حامدي، محسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
21. حسين زاده، غلامعلي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
22. حقيقي، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي شيمي
23. خدادادي، عباسعلي دانشيار دانشكده مهندسي شيمي
24. خداياري، علي اصغر مربي دانشكده مهندسي معدن
25. خسروی، رامتين استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
26. خوانساري، احمد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
27. دولتشاهي پيروز، محرم استاديار دانشكده مهندسي عمران
28. دولتشاهي، بهمن استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
29. راستگو، عباس دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
30. رجايي سلماسي، فرزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
31. رحيمي كيان، اشكان دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
32. رحيميان، محمد استاد دانشكده مهندسي عمران
33. رحيميان، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
34. رمضاني تبار، حيدر مربي دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
35. زهرايي، سيد مهدي دانشيار دانشكده مهندسي عمران
36. ستاره دان، سيد كمال الدين دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
37. سلطاني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
38. سلطانيان زاده، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
39. سيد ابراهيمي، سيد علي استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد
40. سيدامامي، كاظم استاد دانشكده مهندسي معدن
41. شكوري گنجوي، حامد استاديار دانشكده مهندسي صنايع
42. شكرچي زاده، محمد دانشيار دانشكده مهندسي عمران
43. صادقي، كيوان دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
44. صالحي دزفولي، عبدالرحيم مربي دانشكده علوم پايه
45. صدر، افسانه مربي دانشكده مهندسي شيمي
46. فاخر، علي دانشيار دانشكده مهندسي عمران
47. فاروق حسينی، سيد محمد دانشيار دانشكده مهندسي معدن
48. فتحي پور، مرتضي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
49. فرجي دانا، رضا استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
50. فروزنده، بهجت استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
51. فرهنگي، شاهرخ دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
52. فيض ديزجي، احمد دانشيار دانشكده علوم پايه
53. فيض، جواد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
54. قادري، سيد فريد دانشيار دانشكده مهندسي صنايع
55. قربانيان، سهرابعلي استاديار دانشكده مهندسي شيمي
56. قلندرزاده، عباس استاديار دانشكده مهندسي عمران
57. کراچيان، رضا دانشيار دانشكده مهندسي عمران
58. كهربائيان، احمد استاديار دانشكده مهندسي مكانيك
59. كوثري، فرشاد استاد دانشكده مهندسي مكانيك
60. لاهوتي، فرشاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
61. لساني، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
62. لطيفي نمين، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي عمران
63. محجوب جهرمي، محمد دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
64. محسني، حسين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
65. محمدي توچايي، سهيل دانشيار دانشكده مهندسي عمران
66. محمدي، سيامك استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
67. مرادي، مجيد استاديار دانشكده مهندسي عمران
68. مرتضوي، يدالله دانشيار دانشكده مهندسي شيمي
69. معصومي، ابوالفضل دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
70. معصومي، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
71. معظمي، دارا استاد دانشكده علوم پايه
72. منتظري نمين، مسعود استاديار دانشكده مهندسي عمران
73. منصف، حسن دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
74. موسوي، مهدي دانشيار دانشكده مهندسي معدن
75. مهاجرزاده، سيد شمس الدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
76. ميرقاسمي، علي اصغر دانشيار دانشكده مهندسي عمران
77. نادر اصفهاني، سعيد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
78. نايي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك
79. نجار اعرابي، بابك دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
80. نوابي شيرازي، زين العابدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
81. نوع پرست، محمد استاد دانشكده مهندسي معدن
82. نيايش، كاوه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
83. نيلي احمدآبادي، مجيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
84. نيلي احمدآبادي، محمود استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد
85. وهابی، سيد شمس الدين مربي دانشكده مهندسي معدن
86. ياوري شهرضا، مهدي مربي دانشكده مهندسي معدن
87. يزداني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر
88. يوسفي كما، عقيل دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

خواسته های جنبش سبز از زبان پنج تن از روشنفکران دینی

عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، اکبر گنجی، سید عطاء الله مهاجرانی


عبدالکریم سروش، محسن کدیور، سید عطاء الله مهاجرانی، عبدالعلی بازرگان و اکبر گنجی طی بیانیه مشترکی ضمن حمایت کامل از رهبران جنبش سبز بویژه بیانیه هفدهم میرحسین موسوی، خواسته های ده گانه جنبش سبز را به روایت خود برشمرده اند متن کامل این بیانیه مهم به این شرح است : 

خواسته های بهینه جنبش سبز
شش ماه پیش میلیون ها نفراز مردم ایران به خیابان ها آمدند تا حق پایمال شده خود در انتخابات خیانت آلود را مطالبه کنند و به تحقیر و توهین مستمر ملت توسط حکومت اعتراض نمایند. دستگاه های امنیتی و نظامی به این مطالبات آرام و مسالمت آمیز، با خشونت و قساوت پاسخ دادند و کوشیدند از حضورمردم در فضای عمومی جلوگیری کنند و جنبش سبز را مرتبط با کشورهای بیگانه و سیاست دولت های غربی معرفی کنند.
تمامیت طلبان تصور می کردند با سرکوب خونین این قیام قانونی، می توان حرکت اعتراضی مردم را همچون گذشته متوقف کرد، اما به رغم همه محاسبات، آتش آگاهی افروخته تر و آهنگ اصلاحات رساتر شد وجنبش را روز به روز بالنده تر و بارورتر ساخت.

 درگذشت فقیه عالیقدر آیت الله منتظری که در پنج دهه گذشته، به خصوص شش ماهه اخیراز حقوق اساسی ملت دفاعی جانانه کرده بود و اینک در حساس ترین شرایط آنان را ترک می کرد، چون "رهبر معنوی جنبش" درخشید و جان تازه ای به جنبش بخشید و  ظلم هائی که بر او رفته بود زبانه های خشم ملت را در آستانه ماه محرم، ماه حق طلبی و قیام علیه استبداد و ستم، بلندتر کرد. اعتراضات مردم، طبق سنت طولانی تاریخ در فرهنگ تشیع، در روز عاشورا به اوج خود رسید و ملت آگاه با درس گرفتن از پیام حسینی  ظلم زمانه را نشانه گرفت.

استبداد دینی که مشروعیت خود را با خشونت و کشتار مردم در روز عاشورا پاک از دست داده بود، از ترفندی نخ نما شده برای تحریک احساسات دینی مردم استفاده کرد و به کمک صدا و سیمای دولتی و بسیج همه نیروهای  تحت فرمان  کوشید صحنه قیام را وارونه کرده جنبش سبز را متهم به توهین به مقدسات و انکار اعتقادات دینی نماید و با  آماج حمله قرار دادن رهبران و چهره های شاخص جنبش سبز و دستگیری احتمالی آنان، این حرکت را به گمان خود به کلی خاموش سازد.

پوشیده نیست که بخشهای ا فراطی حاکمیت ایران به این دلیل به خونریزی و  خشونت  متوسل می شوند که خود را فاقد پایگاه وسیع اجتماعی و آینده امن می دانند. آنها می خواهند رویارویی نهایی و"روز واقعه "را تسریع کنند تا هم نیروهای مردد درون حاکمیت را  در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، هم نیروی عظیم مردمی و خواستاران دموکراسی و حقوق مدنی و سیاسی را به شورشیانی خشونت ورز  تقلیل دهند .

 عملکرد این رژیم، اقشار بسیار متنوعی از جوانان، زنان، گروه های قومی و مذهبی، روشنفکران، روحانیون، دانشگاهیان، کارگران و فعالان سیاسی را به شدت آزرده کرده است. گفتمان "توطئه دشمن" که ولیّ جائر در طول 20 سال گذشته ترویج و از طریق آن دشمن سازی و ایجاد تفرقه  میان ملت می کند (مثل: مطبوعات پایگاه دشمن اند، روشنفکران مزدوران دشمن اند، جنبش سبز توطئه رنگی دشمنان برای براندازی است)، بخش عظیمی از ملت را به جبهه ی دشمن تبدیل کرده که سازمان های سرکوب باید تکلیف آنان را یکسره کنند.

 کینه و نفرتی که در سی سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسیار عمیق و ریشه دار است. این نارضایتی ژرف توان  تخریبی عظیمی دارد که در صورت فوران،  موج گسترده ای از خشونت  را در سطوح مختلف جامعه ایران دامن خواهد زد.

افراطیون حاکم بر دستگاه های سرکوب،  تعلق خاطری به ایران ندارند و نگران ریخته شدن خون هزاران ایرانی هم نیستند. آن ها به اقلیت بسیار محدودی ازجامعه ی ایران اتکا دارند و تنها ضامن بقای شان اسلحه، شکنجه و ارعاب مردم است. تخصص آن ها خشونت است و خشونت را به مهمترین ابزار نزاع های سیاسی تبدیل کرده اند.

 خشم وخشونتی که امروز شاهد آنیم، اگر به زبان اصلی سیاست در ایران تبدیل شود، عقلانیت و دموکراسی و تحقق آزادی های مدنی و سیاسی را به حاشیه خواهد راند.  زمامداران خودکامه البته کوشش میکنند خشونت را به تظاهرات مسالمت آمیز و پرشکوه میلیون ها ایرانی آزادیخواه تزریق کنند تا چهره دموکراتیک جنبش مخدوش شود، ولی ملت نباید فریب خورده و وارد بازی سازمان های نظامی امنیتی شود.

جنبش سبز ایران در لحظه ی حساس کنونی  به طرح مطالبات مشخص و مقدور، طولانی کردن فرآیند اعتراض و جلب مشارکت گسترده اقشار متنوع جامعه در تعیین سرنوشت خود نیاز دارد.  

این جنبش  به عنوان جریانی که نگران آینده ی کشور و سرنوشت آن است ، باید برتری اخلاقی خود را بر زورگویان و شکنجه گران، همان طور که تاکنون نشان داده، ادامه دهد. در این شرایط وظیفه ی مردم آگاه، جوانان فداکار و نیروهای سیاسی، ترسیم مسیر آینده ی جنبش و تدوین خواست های مشخص سیاسی است تا مدارا و مسالمت را جایگزین خشونت تحمیل شده از سوی سرکوبگران کند.

هموطنان گرامی،

جنبش سبز ایران مدافع تمامیت ارضی ایران، مخالف حمله ی نظامی به کشور، مخالف دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت مردم ایران و نگران تحریمهای اقتصادی زیانمند به حال ملت ایران است. این جنبش، مسالمت آمیز و ضد خشونت است. نزاع جنبش با اقتدارگرایان، نزاع بر سر رعایت حقوق بشر و گردن نهادن به خواست های دموکراتیک مردم، تحقق جامعه مدنی، مدارا دینی، به رسمیت شناختن تکثر و تنوع در فضای سیاسی کشور و بالاخره نفی ولایت جائر است.

ما به عنوان بخش کوچکی از جنبش سبز سراسری مردم ایران بر این باوریم که در مرحله ی کنونی مهمترین مطالبات جنبش را می توان به قرار زیر اعلام و بر مبنای آن تحرک آینده ی جنبش و مناسبات آن با حاکمیت را تنظیم کرد. بخشی از این خواسته ها را آقای میر حسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حد اقلی دارد. ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته های بهینه جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می کنیم:

1- استعفای آقای محمود احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه.

2-  آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بررسی شکایات موارد مربوط به آزار، شکنجه و کشتار معترضان در ماه های اخیر در دادگاه های علنی با حضور هیأت منصفه و برخورداری از وکیل غیر تحمیلی؛ و جبران خسارات وارده به قربانیان سرکوب های اخیر و خانواده ی آنان.

3-  آزادی کلیه رسانه ها اعم از مطبوعات و رسانه های صوتی تصویری و مجازی، رفع سانسور و توقیف از کلیه ی نشریات توقیف شده، گسترش کانالهای تلویزیونی غیردولتی و ماهواره ای، رفع فیلترینگ از اینترنت، امکان دسترسی آسان به رسانه های فوق الذکر، تصفیه رادیو وتلویزیون از دروغ پردازان و تشنج آفرینان.

4-  به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجوئی و زنان،NGO ها و نهادهای مدنی، اتحادیه های مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز مطابق اصل 27 قانون اساسی.

5-  استقلال دانشگاهها، سپردن امور دانشگاهها به شیوه دموکراتیک به دست دانشگاهیان، خروج نیروهای نظامی و شبه نظامی از دانشگاه ها و انحلال شورای غیرقانونی عالی انقلاب فرهنگی.

6.محاکمه عاجل شکنجه گران، قاتلان، آمران و عاملان جنایات گذشته بویژه چند ماه اخیر.

7.استقلال قوه قضائیه از طریق انتخابی کردن ریاست آن، انحلال دادگاههای ویژه غیرقانونی، تصفیه قوه قضائیه از قضات ناعادل و گوش بفرمان، برحذرداشتن مقامات قضائی از ایراد خطابه های سیاسی و اجرای منویات مقامات مافوق (دادگاههای فرمایشی) بجای اجرای بیطرفانه و عادلانه قانون. 

8. خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی از قلمرو سیاست و اقتصاد و فرهنگ، و اکتفا به وظایف حرفه ای.
9. رعایت استقلال اقتصادی و سیاسی حوزه های علمیه و دولتی نشدن روحانیت. استخدام نکردن تریبون نمازهای جمعه برای صدور احکام خلاف شرع و قانون (از قبیل محارب، مفسد فی الارض، مرتد و باغی).

10. انتخابی کردن، نقدپذیر و پاسخگو کردن همه متصدیان رده اول کشور ومحدود کردن دوره تصدی آنان.

نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با "صاحب ولایت مطلقه" است.

سیزدهم دی ماه 1388، سوم ژانویه 2010
عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، اکبر گنجی، سید عطاء الله مهاجرانی

بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد: نیروی انتظامی و رئیس دانشگاه مسئول جنایات رو چهارشنبه هستند

شبکه جنبش راه سبز (جرس)گزارش داد: در پی حمله گسترده نیروهای لباس شخصی و ضرب و شتم شدید دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در روز چهارشبه و دستگیری حدود 210 دانشجو در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه، دانشجویان سبز این دانشگاه بیانیه ای صادر کردند و مسئول مستقیم جنایتهای صورت گرفته در این دانشگاه را رئیس دانشگاه و نیروی انتظامی شهر دانستند.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
.... گيرم كه بر سر اين بام بنشسته پرنده اي پرواز را علامت ممنوع مي زنيد
با جوجه هاي نشسته در آشيانه چه مي كنيد
گيرم كه مي بريد گيرم كه مي زنيد گيرم كه مي كشيد
با رويش ناگزيرمان چه مي كنيد...

هفته گذشته روزهاي سختي براي دانشجويان و مردم ايران بود شهادت بيش از 40 نفر از هموطنان دوباره يادگاري تلخي را بر درخت سبز آزادي حك كرد تا يادمان باشد چه عزيزاني مظلومانه چون امامشان حسين(ع) به دست يزيديان زمان كشته شدند و ما را تنها گذاشتند در اين راه سخت و مشقت بار
شنيدن خبر زخمي و شهيد شدن هموطنانمان بويژه در تهران سنگيني استبداد را هميشه بر شانه هايمان سنگين تر مي كند وليكن شايد براي بسياري از ما براي اولين بار بود كه آنچه از بيداد و ظلم و وحشي گري در تهران مي گفتند به چشمان خود در مشهد ديديم.
ديديم كه چگونه همكلاسيانمان در برابر چشمان مان در خود غلتيدند و ما حتي اجازه نداشتيم كه اشك بريزيم و ما حتي اجازه نداشتيم اعتراض كنيم كه به كدامين گناه زديد و برديد و كشتيد !
به صداقت قسم كه آنچه ما در چهارشنبه خونين آزاد مشهد ديديم ما را مطمئن تر و راسخ تر كرد به راهي كه مي رويم زيرا اينبار حقيقت را نه از صدا و سيماي دروغين شما بلكه به چشمان خود ديديم كه ديگر ما تعدادي به قول شما منافق و ضد ولايت فقيه تهراني كه قصد آشوب داشته باشند نبوديم بلكه دانشجوياني بوديم كه سلاحمان فكرمان و نهايت جرممان تحصن بدون حني يك شعار در درون دانشگاه بود و پاسخ به ما چاقو و چماق بدون دادگاهي
آري اين بار نه راديو و تلويزيون و سايت هاي بيگانه و ضد انقلاب بودند كه حقيقت وارونه جلوه دهند و ما را فريب دهند اين بار چشمان خود ما بود كه نشان داد چگونه جمعي اراذل و اوباش با حمايت نيروي انتظامي و حراست بي كفايت دانشگاه به جان ما افتادند
ديگر نمي توانيد بگوييد عده اي خودسرانه چون دانشگاه تهران وارد حريم دانشگاه شدند و صحنه ي مرگ ندا مشكوك است و ماشين نيروي انتظامي اي كه از روي يك انسان رد مي شود دزدي است و ديگري را خود مردم از روي پل به پايين پرت كردند پس چگونه است از چند ساعت ها قبل نيروي انتظامي خيابانهاي منتهي به دانشگاه را مي بندد و حراست بي كفايت دانشگاه كه اجازه ورود يك نفر حتي با كارت دانشجويي را نمي دهد وليكن چند اتوبوس با چاقو و قمه و... به راحتي وارد دانشگاه مي شوند وليكن امبولانس اجازه ورود نمي يابد و باید در بیرون دانشگاه منتظر مجروحین بماند؟
آري تنها در قاموس شما هتك حرمت به ناموس مردم مي گنجد و ادعاي ديني كه نداريد و چگونه است كه اسم حسين مي بريد و چاقو چوب بر پهلو و سر دختر دانشجو زديد؟ آري ما راسخ تر شديم در راهي كه برداشتيم و طعم ظلم را چشيديم و امروز با تمام وجود آنرا احساس مي كنيم آري ما هرگاه صورت دختر همكلاسيمان را كه رد چاقوي شما در آن نمايان است مي بينيم به آن همچون درفشي مي نگريم كه به ما ياد آوري مي كند در حكومتي زندگي مي كنيم كه دم از علي (ع) مي زنند و ظلم بر ما آمد ولي تقاص گرفته نشد! و در مقابل بيش از 210 دانشجو به جرم كتك خوردن بازداشت شدند
آري هرچه مي توانيد بيشتر توحش خود را عيان كنيد و واقعيت را براي همگان نشان دهيد ليكن ما جز مبارزه ي بي خشونت كاري نمي كنيم زيرا هريك از ما خواستگاه فكري و تربيتي خود را نشان مي دهيم همان طور كه شما براي ناموس و دين مي جنگيد و ما براي آزادي . انچكه هريك از ما نداريمما دانشجويان سبز دانشگاه آزاد مشهد نيروي انتظامي و حراست و شخص رياست دانشگاه دكتر حلمي را مسئول جنايات چهارشنبه مي دانيم و بخاطر عدم كفايت ايشان در حمايت و مراقبت از حريم دانشگاه خواهان بركناري ايشان و همچنين خواهان آزادي هرچه سريع تر همكلاسيانمان و مجازات نيروهايي كه به دانشگاه حمله ور شدن هستيم واين وعده مي دهيم كه تا رسيدن به خواسته هاي خود از هر روز و هر لحظه اي كه فرصت بيابيم دوباره تجمع مسالمت آميز خود را را ادامه مي دهيم

حمله کیهان به دبیر مجمع تشخیص : محسن رضایی، درک سیاسی اش کم است


نامه او به رهبری قبل از نامه میرحسین نوشته شده
روزنامه کیهان در شماره امروز خود به شدت به محسن رضایی حمله کرد و نوشت: محسن رضایی ، درک سیاسی اش کم است.
به گزارش خبرنگار جرس، روزنامه حسین شریعتمداری در واکنش به نامه محسن رضایی به رهبر جمهوری اسلامی نوشت:خوشبینی حکم می کند که نامه سرگشاده آقای محسن رضایی به رهبر معظم انقلاب را ناشی از درک سیاسی اندک ایشان تلقی کنیم ولی برخی از شواهد و قرائن موجود و آنچه در متن این نامه آمده است زمینه چندانی برای خوشبینی باقی نمی گذارد .

کیهان خطاب به محسن رضایی پرسیده است: اگر آن گونه که ادعا می کنید نامه سرگشاده شما قبل از بیانیه موسوی و بدون هماهنگی با تهیه کنندگان آن نوشته شده است، چرا در تمامی متن آن به بیانیه منافقانه موسوی استناد کرده اید؟! و چنانچه - باز هم به قول خودتان- بعد از صدور بیانیه موسوی، بخش های مربوط به بیانیه را در نامه خود گنجانده اید، مشخص بفرمایید که بخش های مورد ادعا در کجای نامه شما آمده است؟! جز در یک جمله که به هنگام توصیف حضور حماسی مردم از «صحنه تظاهرات دیروز» یاد می کنید که البته می تواند نشانه تهیه نامه قبل از بیانیه موسوی باشد، ولی این توصیف نیز نهایتاً در توجیه بیانیه مهندس موسوی به کار گرفته شده است!